بسم او .

چهارشنبه بود. خیلی خسته بودم . از ایستگاه مترو خارج شدم و سوار تاکسی شدم. کنارم خانم مسنی بود که زیاد صحبت می کرد. سکوت کرده بودم و به حرف هایش گوش می کردم. البته گوش نمی کردم صرفا می شنیدم. ناگهان خیلی بی ربط به بحث قبلی این خانم توهین کرد به همه ی ون [به قول خودش ا]. تو دلم گفتم: چه ربطی داشت الان ؟!

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی شهدای دانش آموز pooya هـدف،پیشـرفت،دانـش balcony ايل شهرويي ( شهروي ) فروشگاه فایل های نایاب آرایش چشم بهترین وبلاگ دانلود بازیهای جدید کامپیوتری